نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





دل نوشته دوست gam

خدایا،بنده ای درد آشنایم

بسر افتاده ای بی دست و پایم

زغم ها سینه ام دریاست،دریا

گواهم گریه هایم،گریه هایم

به در گاه تو می نالم به زاری

مرا بگذار با این ناله هایم

مرا در آتش عشقت بسوزان

مکن زین شعله سرکش رهایم

از این آتش ،دلم را پر شرر کن

بسوزان ،سوز دل را بیشتر کن

به آه در گلو بشکسته،سوگند

بسوز سینه های خسته ،سوگند

به ماکامی که در شور جوانی

به خاک سرد گوری آرمیده

به پیر خسته جان مستمندی

که پشتش در تهی دستی خمیده

به آن طفل یتیم بی پناهی

که لبخند محبت را ندیده

بده دستی که دستی را بگیرم

زخجلت پیش محتاجان نمیرم

قسم بر دستگاه کبریایی

قسم بر بینوای سیر چشمی

که دارد صد نوا در بینوایی

قسم بر گلرخ عاشق نوازی

که در نیست رنگ بی وفایی

قسم بر مادری کز هجر فرزند

بود گریان به شب های جدایی

قسم بر دختری کز راه پرهیز

شکیبایی کند در پارسایی

دورنگی راز جان من جدا کن

دلم را با محبت آشنا کن


[+] نوشته شده توسط امیر مهدی در 22:42 | |