اگه حرفی نزدم از دردام
فکر نکن بی غم و دردم.تنهام
قفس سینه ی من پر شد از کینه و درد
توی اوج قصمون هوا شدش یک دفعه سرد
تا که اسمت میومد روح من پر میکشید
به هرکجا که شک میکرد بخاطرت پر میکشید
دیگه اشکات واسه من ارزش قبل و نداره
اون چشمای نازه تو راهی به قلبم نداره
دیگه خستم نمیبینی نفسه آخرمه
اشتباهامو نبین تو روزای آخرمه
ننوشتم که تو دور شی از نگاه سرده من
هفته ای یه بار بیا با شاخه گله سری بزن
بسه خوب منتظرن فرشته های مرگ من
دارن از اونجا میگن.میگم به تو سر نزنن
ننوشتم سرسری نگذر ازش به سادگی
این نبود رسم زمونه نبود این دلدادگی
انقدر حرف زیاده ولی مهلتم کمه
اونی که برام زیاده آره غصه و غمه
میگیم رسم آدماست ولی رسم بدیه
توام از دست نده بدون خوب فرصتیه
|